ارزهای دیجیتال؛ انقلاب سرمایه داری است یا سوسیالیستی
اقتصاد غیرمتمرکز ارز دیجیتال اگر بهطور صحیح ایجاد شده باشد، نباید همانند تجربه هایی که از سرمایهداری داریم، بهدست عده اندکی نخبهی غیر قابل مهار بیفتد. همچنین نباید همچون تجاربی که از سوسیالیستی داریم در کنترل دولتها باشد.
ماهیت بلاک چین قطعا نمیتواند مالکیت ابزار خلق ارزش را به دست دولت یا حلقه تنگی از نخبگان بدهد. سازمانهای غیرمتمرکز برای اولین بار در تاریخ، خلق ارزش را همانند سوسیالیسم، در اختیار دولتها یا همچون سیستم سرمایه داری در اختیار سهامداران شرکتهای خصوصی قرار نمی دهد. سازمانهای خودمختار غیرمتمرکز پلی میان شرکتهای دولتی و خصوصی هستند.
به همبن دلیل در هر سیستم هر دو گروه طرفدار ارز دیجیتال هستند. مثلا هم طرفداران افراطی بازار آزاد و هم سوسیالیستهای بسیاری هستند که خود را کاملا وقف ارزهای دیجیتال کردهاند.
پس این سؤال که "ارزهای دیجیتال انقلاب سوسیالیستی است یا سرمایهداری؟" کاملا به اشتباه مطرح شده است و نشان میدهد بیش از دو گزینه وجود ندارد؛ اما اینطور نیست. گرچه این سؤال در تیتر مقاله مطرح شده است، ولی ما نمیتوانیم اقتصاد غیرمتمرکز را در دسته بندی های قدیمی جا دهیم و ما دیگر چیزی از جنس آموختههای قبلی نمیخواهیم.

همسوکردن خواستهها
در نظام قدیمی سرمایه داران که هنوز در بیشتر دنیا همچنان از آن استفاده میشود، بهدنبال سود شخصی خود هستند و در این راستا این امکان وجود دارد که حتی به کارگران و مشتریان آسیت بزنند. دولت اغلب در مواردی مانند کودکان کار، مشکلات بهداشتی کارگران، حمایت از مصرفکننده و مسائلی از این قبیل وارد میشود تا جلوی سرمایهداران را که با نهایت توان از کارکنان و مشتریان بهره میکشند بگیرد.
اما در مورد کارکنان چطور؟ کارکنان این گروه در نظام قدیمی اهمیتی به هدف نمی دهند و یشتر کارکنان دنبال کار کمتر و پول بیشتر هستند. اگر هر دو را به دست بیاورند که چه بهتر!
مصرفکنندگان در نظام قدیمی خواستار بهترین محصول و قیمت هستند، گاهی اوقات این خواسته آینده شرکت را به تباهی میکشد یا به کارگران آسیب میزند.
اما مدل طراحی نظام اقتصادی غیرمتمرکز جدید به گونهای است که خواستههای هر سه گروه را همسو کرده و آنها را پوشش میدهد. نظام جدید، مصحلت سهامداران، کارکنان و مصرفکنندگان را همجهت میکند. هر سه گروه بهدنبال آن هستند که ارزش شبکههایی که از آن استفاده میکنند رشد کرده و ارزشمندتر از قبل شود.
برای اولین بار در تاریخ افراد در نظامی قرار گرفته اند که برای رسیدن به اهداف جمعی، نیاز به قربانیکردن ارزشهای فردی ندارند. ماهیت سازمانهای غیرمتمرکز دائما در حال تکامل هستند و در مقایسه با نمونههای آینده کاملا ابتدایی به نظر خواهند رسید.
شبکههای غیرمتمرکز بر مبنای انگیزهها کار میکنند، بنابراین هر عضوی مختار به تعقیب کردن یا نکردن خوشبختی یا همان ثروت است. این دیدگاه کاپیتالیستی است که هر کسی برای نفع شخصی خودش کار میکند. همچنین دیدگاه سوسیالیستی هم به حساب میآید انگیزه افراد با منافع و انگیزههای گروه همجهت است بدون اینکه مجبور به انتخاب میان خواستههای اکثریت و خواسته های اقلیت یا حتی یک نفر باشیم.

شبکههای غیرمتمرکز تجربه بینظیری در رسیدن به فردگرایی جمعی است. آنها افراد را به فعالیت آزادانه در راستای نفع فردی و جمعی به طور همزمان تشویق میکنند. یک کالای عمومی در یک بازار آزاد بدون اینکه طبقات پایین تر با انحصارهای ناعادلانه له شوند یا خلقکنندگان ارزش گرفتار پشت میزنشینهای قانونگذار باشند.
این همسوکردن انگیزههاست. هیچ یک از دو نظام قبلی نیست و در عین حال هر دوی آنهاست. وقتی انگیزههای مردم را هم بهعنوان افراد مستقل و هم یک گروه همسو میکنیم، به علایق سرمایهدارها و سوسیالیستها، فردگرایان و جمعگرایان پاسخ میدهیم.
سوالاتی از آینده
• مثلا آیا فردگرایی جمعی واقعا تحقق مییابد یا تنها یک رویای غیرممکن باقی خواهد ماند؟
• آیا با فرض به ثمر رسیدن این انقلاب، آیا از دنیای جدیدی که خلق شده خوشمان خواهد آمد؟
• آیا باز هم گروههایی متضرر میشوند؟
• چه بلایی سر فقرا خواهد آمد، یا آنهایی که به هر دلیلی نمیتوانند به خلق ارزش بپردازند؟
از آنجا که این سیستم به رویای مشترک بسیاری تبدیل شده، امیدوارم که به موفقیت ختم شود. چون عده بسیاری زمان و منابع خود را در راه تحقق آن گذاشتهاند و برای رسیدن به فردگرایی جمعی نیروی بیشتری استخدام میکنند.
شیفتگان ارزهای دیجیتال گاهی اوقات به شهرهای کریپتویی اشاره میکنند. جایی که پذیرندگان ارز دیجیتال در مناطق تحت محافظت و مرفه ولی توده مردم در حاشیهها زندگی میکنند. اما عده دیگری هم از جهان بر پایه گوشیهای هوشمند، ماینینگ همگانی و ارزهایی با تورم اندک صحبت میکنند که افراد بیکار، طردشده از سیستم بانکداری یا بیخانمان هم برای خلق ارزش در شبکه های غیرمتمرکز مشارکت میکنند.

مطمئنم که ایدههای زیادی در آینده مطرح خواهند شد، اما دوباره باید بگویم که راهکار های بلاک چینی این شکاف را پر خواهند کرد. این ایده ها شبیه به درآمد های پایه همگانی، اما در سیستم سرمایهداری هستند. مشارکتکنندگان ملزم به شرکت در شبکه بهعنوان نود هستند که بهطریق مجازی برای همه امکانپذیر است.
ما در مرز ورود به عصری هستیم که عده بیشتری به جمع خلقکنندگان ارزش بپیوندند. چون در دنیای ایدهآل بلاک چینی و با فراگیرشدن اینترنت، دیگر تفاوت اساسی میان نودی که یک فرد میلیاردر آن را اجرا میکند با نودی که زن فقیری در جنوب آسیا، سومالی یا برزیل اجرا میکند وجود نخواهد داشت.
شاید آینده روشن نباشد و جواب دقیقی به سؤالاتمان وجود نداشته باشد؛ اما شک دارم که جهانی برپایه سیستم های غیرمتمرکز نسبت به نظام پایه متمرکز، فرصتهای کمتری برای طبقات فرودست خلق کند.
آیندهی تضمیننشده
قانونگذاران، کمونیستها، سرمایهداران و حتی برنامهنویس ها میتوانند آینده وعده داده شده را از فردگرایی جمعی دور کنند. هیچکس واقعا نمیداند که عامل قطبیسازی جهان کنونی ما، چه میتواند بر سر تمدن غیرمتمرکز آینده بیاورد.
به نقل از نیک اسپانوس که میگوید: "اگر خودمان را با بلاک چین آزاد نکنیم، ما را با آن به بردگی خواهند کشید."
بلاک چین ابزار غیر قابل هک و شکست ناپذیری برای بقا و کنترلکردن است. جریانی که خود ما آغاز کردهایم تعیین میکند که آیا آینده میتواند همچنان خوب باشد یا نه.
خرید ارزهای دیحیتال
چهت خرید و فروش ارزهای دیجیتال میتوانید بعد از ثبت نام در سایت اقدام به خرید و فروش رمزارزها کنید. خرید بیت کوین ، خرید تتر ، خرید اتریوم با بهترین قیمت و سریع قابل انجام است.